بدون عنوان

متن مرتبط با «فراموشی» در سایت بدون عنوان نوشته شده است

آه فراموشی

  • یادداشتی از سعید خلیلی،به مناسبت چهاردهمین سالگرد در گذشت زنده یاد استاد احمد خلیلی ( نقاش خیالی سازی) آه فراموشی چهارده سال شد که برای دیدنت بجای چندتا پله ای که طی میشد و دری که باز میشد و نقش و نگارهایت از میان آسمان مه گرفته ی اتاقت و بعد لبخندت ... باید همه ی تو و همه ی آن روزها و شب ها را در ابهام و اوهام ببینم !نبودی و نشنیدی دلم به گریه نشسته میان خاطره هایتچه کرده ای که پس از تو به هر کجا که تو بودی غمی نشسته به جایت؟! انسان که دربدرِ نادانی و عاجز از داناییست و هنوز کسی نمیداند در پسِ آن آخرین نفس،  کدام دری باز یا بسته میشود، برای ابد و تنها و تنها ذرات غباری در حافظه ی لایتناهیِ جهان خواهیم بود ؟!بیش از آنکه رفتنت جراحاتی لاعلاج بر موجودیت ما وارد کند ، رنج هایی که تحمل کردی مثلِ عقده ، مثلِ تومورها، وجودمان را گرفته ، چرا که به چون تویی روا نبود نازنین !این مرهم و آرامبخش است اگر به مولانا و اندیشه های کوانتومی او تکیه کنم تا جهانِ آسترولوژی را بپذیرم و دریابم که روح بزرگ و قدیمی و با تجربه ات با آغوش باز ، زخم ها و رنج ها را پذیرفت تا از استادی خیالی ساز، استادی راهنما بسازد . در خویش سفر کردم و از خویش بریدمدر راهِ سفر هر چه بلا بود کشیدمبا حیرتِ بسیار ولی از تو شنیدم:این راه که طی شد، پایانِ سفر نیستشش منزلِ دیگر از راه تو باقی‌ستگفتی که چهار است سفرهای تو هشداربارِ تو به یک‌بار رسیدن نشود بار اگر تمامِ این چرخه شبیه فلشی باشه که از نقطه ی شروع حرکت میکند و در هر منزل آزمونها و درسهایی برای فراگیری باشد، تحمل رنج ها ناگزیر و هدفمند بنظر می رسد ، همچنانکه شادی و لذتها هم . ترسهای بی دلیل ، خوابها و رویاها و در نهایت محفظه ای م, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها